شبیه سازی رفتار معامله گران مالی فردی حاکی از آن است که دانش ناقص در مورد بازار، ریسک را افزایش میدهد اما باعث افزایش زیان کلی نمی شود.
طبق نقل قول معروف فرانسیس بیکن، دانش قدرت است. اما برای آرتور دومَگِلهِس Arthur de Magalhães از مرکز فدرال آموزش فناوری میناس گرایس، برزیل، این لزوماً به معنای ثروت نیست. دومگلهس در حین مدلسازی ظهور دینامیک بازار مالی، نتیجهای غیرشهودی به دست آورد: معاملهگرانی که دانش دقیقی از ارزش دارایی داشتند، نسبت به همتایان کمآگاه، به طور متوسط ثروت بیشتری به دست نیاورده بودند [1].
برای بررسی اثر دانش ناقص در بازار، دومگلهس رفتار چند صد معامله گر فردی را شبیه سازی کرد. در هر مرحله زمانی، معاملهگران بین خرید یا فروش داراییای که قیمت آن بر اساس تقاضا و اثرات تصادفی خارجی متفاوت بود، انتخاب میکردند. برخی از معامله گران بر اساس تفاوت بین قیمت فعلی دارایی و قیمت پیش بینی شده آن در مرحله زمانی بعدی عمل کردند. سایر معامله گران قیمت را بر اساس میانگین بلندمدت ارزش دارایی ارزیابی کردند. در هر دو گروه، هر معامله گر در تعیین دقیق ارزش دارایی متفاوت از دیگری بود.
دومگلهس دریافت که این مدل الگوهای آماری مشاهده شده در بازارهای واقعی برای تغییرات قیمت دارایی و توزیع بازده سرمایه گذاری را بازتولید می کند. اما وقتی نوبت به عملکرد فردی معامله گران رسید، مدل از انتظارات فاصله گرفت. اگرچه پیشبینیکنندگان کمآگاه بازیهای پرمخاطرهتری را انجام میدادند و واریانس بیشتری را در بازدهی خود نشان میدادند، اما بهطور میانگین به اندازه معاملهگران آگاهتر، ثروت خود را افزایش دادند.
دومگلهس فکر می کند که یک مدل دقیق تر، شامل محدودیت های منابع معامله گران و هزینه های عملیاتی، می تواند رابطه شهودی بین دانش و موفقیت را ایجاد کند. اما، او میگوید، این واقعیت که نسخه سادهشده او انتظارات را به چالش میکشد، میتواند بینشی در مورد نحوه عملکرد بازارها ایجاد کند.
نویسنده خبر: مریم ذوقی