در اوايل امسال مجموعهي BICEP2، احتمال نشانهاي از امواج گرانشيِ اوليه را از قطبش مشاهده شده درتابش پس زمينهي كيهاني (CMB) گزارش كرد. اما بسياري از دانشمندان به اين يافتهها به ديدهي ترديد مينگرند چرا كه غبار كيهاني موجود در كهكشان خودمان ميتواند سيگنالهاي مشابهي را ايجاد كند. يك تحليل جديد نشان ميدهد كه آلاييدگي غباري (dust contamination)، به جهت يا صفبندي ارجح در سيگنالهاي قطبش منجر خواهد شد. نويسندگان اين تحقيق پيشنهاد ميكنند كه چنين ناهمسانگردياي را ميتوان از ناهمسانگرديِ كلي كه از امواج گرانشي با جهتگيريهاي كاتورهاي انتظار ميرود، متمايز كرد.
طبق پيشبيني مدلهاي كيهانشناسي، چين و شكنهاي (ripples) فضا-زمان (امواج گرانشي) به وسيلهي مرحلهي انبساطي كيهان اوليه كه تورم ناميده ميشود به وجود ميآيند. چنين امواجي در نقشههاي قطبش CMB از خود نشانهاي قابل آشكارسازي به شكل طرحوارههاي پيچشي swirling pattern (يا مدهاي B) به جا ميگذارند. تلسكوپ ميكروويوِ BICEP2 در قطب جنوب، مدهاي B را آشكارسازي كرد اما مطالعات بعدي پيشنهاد كردهاند كه اين سيگنال ميتواند به جاي ناشي شدن از امواج گرانشي، از تابش غبار به وجود آمده باشند.
Ely Kovetz/Johns Hopkins University
براي كمك به روشن شدن مسئله، مارك كاميونكووسكي (Marc Kamionkowski) و اِلي كووِتز (Ely Kovetz)از دانشگاه جانز هاپكينز در مريلند، الگوريتمي براي مشخص كردن سهم غبار در اطلاعات قطبش CMB ساختهاند. منطق روش آنها بر اين اصل استوار است كه به علت اثر ميدانهاي مغناطيسي كهكشاني، ذرات غبار به صف شده هستند و بنابراين نور قطبيده تابش ميكنند. انتظار داريم در ناحيهي كوچكي از آسمان اين ميدانها تقريباً يكنواخت باشند، پس قطبش حاصل بايد يك جهت ارجح داشته باشد. اين امر منجر به ناهمسانگردي مشخصي ميشود كه وقتي تحليلمان بر اساس مدهاي B است، يك طرحواره با بستگي زاويهاي (به نام hexadecapolar) ايجاد ميكند. چنين چيزي نشانهاي از آلاييدگي غباري خواهد بود. نويسندگان اثر معتقدند تحليل مذكور ميتواند در پژوهشهاي آتي، مكمل تكنيكهاي ديگر (مانند رصد در فركانسهاي مختلف) براي جداسازي سيگنالِ واقعي امواج گرانشي شود.
اين تحقيق در Physical Review Letters به چاپ رسيده است.
منبع
Dusting off the Cosmic-Gravitational-Wave signal
نویسنده خبر: مریم ذوقی